کد مطلب:313669 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:433
چهل روز زیارت عاشورا، هدیه به محضر قمر بنی هاشم
حجةالاسلام والمسلمین آقای شیخ علی صافی اصفهانی، فرزند مرحوم آیةالله آقای حاج شیخ حسن اصفهانی رئیس حوزه ی علمیه ی اصفهان، طی نوشته ای مرقوم داشته اند:
كرامتی را كه می نویسم مربوط به سید محمدمهدی حیدری، فرزند حضرت حجةالاسلام والمسلمین حاج سید علیرضا حیدری یزدی، عالم وارسته و با نفوذ استان یزد؛ و بنده، كه داماد ایشان هستم آن را از زبان ایشان (حاج سید علیرضا حیدری) و همچنین از زبان مادر عیال خود، كه علویه ای متقی و دل شكسته می باشد، شنیده ام.
در نیمه ی شعبان، فرزند هفت ماهه ای از ایشان متولد می شود كه وزنش با لباسهایی كه بر تن داشت كمتر از یك كیلوگرم بود. نامش را به میمنت این روز خجسته، با نام صاحب الزمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - عجین می كنند.
متأسفانه زانوی چپ مهدی، موقعی كه متولد شد، كشكك نداشت و در نتیجه برعكس پاهای سالم به سمت جلو تا می شد. وی را نزد دكترهای زیادی بردند، چه در ایران و چه در عراق؛ ولی همه گفتند این كودك، قابل علاج نیست مگر آنكه بزرگ شود و بعد از سن بلوغ كشكك مصنوعی به پایش پیوند زنیم تا شاید به حالت عادی برگردد (آن هم با قید احتمال). پدر دلسوخته، در یكی از شبهای جمعه به كربلا مشرف گشته و در
[ صفحه 501]
حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل به باب الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام می شود و نذر می كند چهل روز زیارت عاشورا بخواند و ثوابش را به محضر حضرت ابوالفضل علیه السلام هدیه نماید. آنگاه چهل روز، زیارت عاشورا می خواند ولی بعد از چهل روز می بیند كه پای كودك هیچ فرقی نكرد. مجددا چهل زیارت عاشورای دیگر را شروع می كند. چند شب كه از چهله ی دوم می گذرد، مادر كودك در خواب می بیند كه خانمی مجلله و نورانی او را بیدار می كند می فرماید: بلند شو، بچه ات خوب شده است! از خواب بیدار می شود به سراغ بچه می رود، می بیند بچه همچون یك دسته ی گل خوابیده با پای سالم دارد دست و پا می زند!
كرامتی را كه می نویسم مربوط به سید محمدمهدی حیدری، فرزند حضرت حجةالاسلام والمسلمین حاج سید علیرضا حیدری یزدی، عالم وارسته و با نفوذ استان یزد؛ و بنده، كه داماد ایشان هستم آن را از زبان ایشان (حاج سید علیرضا حیدری) و همچنین از زبان مادر عیال خود، كه علویه ای متقی و دل شكسته می باشد، شنیده ام.
در نیمه ی شعبان، فرزند هفت ماهه ای از ایشان متولد می شود كه وزنش با لباسهایی كه بر تن داشت كمتر از یك كیلوگرم بود. نامش را به میمنت این روز خجسته، با نام صاحب الزمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - عجین می كنند.
متأسفانه زانوی چپ مهدی، موقعی كه متولد شد، كشكك نداشت و در نتیجه برعكس پاهای سالم به سمت جلو تا می شد. وی را نزد دكترهای زیادی بردند، چه در ایران و چه در عراق؛ ولی همه گفتند این كودك، قابل علاج نیست مگر آنكه بزرگ شود و بعد از سن بلوغ كشكك مصنوعی به پایش پیوند زنیم تا شاید به حالت عادی برگردد (آن هم با قید احتمال). پدر دلسوخته، در یكی از شبهای جمعه به كربلا مشرف گشته و در
[ صفحه 501]
حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل به باب الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام می شود و نذر می كند چهل روز زیارت عاشورا بخواند و ثوابش را به محضر حضرت ابوالفضل علیه السلام هدیه نماید. آنگاه چهل روز، زیارت عاشورا می خواند ولی بعد از چهل روز می بیند كه پای كودك هیچ فرقی نكرد. مجددا چهل زیارت عاشورای دیگر را شروع می كند. چند شب كه از چهله ی دوم می گذرد، مادر كودك در خواب می بیند كه خانمی مجلله و نورانی او را بیدار می كند می فرماید: بلند شو، بچه ات خوب شده است! از خواب بیدار می شود به سراغ بچه می رود، می بیند بچه همچون یك دسته ی گل خوابیده با پای سالم دارد دست و پا می زند!